گرفتارم گرفتارم اباالفضل
گره افتاده بر کارم اباالفضل
دل آیینه، گریان بقیع است
غم و اندوه، مهمان بقیع است
به دل بغضی هزاران ساله دارم
شبیه نی، هوای ناله دارم
همیشه خاک پای همسفرهاست
سرش بر شانۀ خونینجگرهاست
دلم میخواست عطر یاس باشم
کنار قاسم و عباس باشم
گل اشکم شبی وا میشد ای کاش
همه دردم مداوا میشد ای کاش