در عصر نقابهای رنگی
در دورۀ خندههای بیرنگ
میرسد پروانهوار آتشبهجانِ دیگری
این هم ابراهیمِ دیگر در زمانِ دیگری!
غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
تو همچون غنچههای چیده بودی
که در پرپر شدن خندیده بودی
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی
مسیح، خوانده مرا، وقت امتحان من است
زمان، زمانِ رجزخوانی جوان من است
ما دامن خار و خس نخواهیم گرفت
پاداش عمل ز کس نخواهیم گرفت
چه شب است یا رب امشب كه شكسته قلب یاران
چه شبى كه فیض و رحمت، رسد از خدا چو باران