چه روضهایست، که دلها کبوتر است اینجا
به هر که مینگرم، محو دلبر است اینجا
حق میشود انکار و من انگار نه انگار
منصور سرِ دار و من انگار نه انگار
اذانی تازه کرده در سرم حسّ ترنم را
ندای ربّنا را، اشک در حال تبسم را
صدای ذکر تو شب را فرشتهباران کرد
حضور تو لب «شیراز» را غزلخوان کرد