گریه میکنم تو را، با دو چشم داغدار
گریه میکنم تو را، مثل ابرِ بیقرار
پیرمرد مهربان، مثل ابرها رها
زنده است همچنان، زنده است بین ما
این چه خروشیست؟ این چه معمّاست؟
در صدف دل، محشر عظماست
سر به دریای غمها فرو میکنم
گوهر خویش را جستجو میکنم