شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

آوردند سرها را

خبر پیچید تا کامل کند دیگر خبرها را
خبر داغ است و در آتش می‌اندازد جگرها را

غروبی تلخ، بادی تلخ‌تر از دور می‌آمد
که خم می‌کرد زیر بار اندوهش کمرها را

به روی روسیاهی یک به یک آغوش وا کردند
همان‌هایی که بر مهمانشان بستند درها را

همان‌هایی که در مسجد پدر را غرق خون کردند
به خون خویش غلتاندند، در صحرا پسرها را
::
و باد آرام درها را به هم می‌زد، صدا پیچید
که برخیزید اهل کوفه آوردند سرها را...

خبر آمد، سری بر نیزه‌ها قرآن تلاوت کرد
کسی جز آل پیغمبر ندارد این هنرها را