شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

اُم الادب

ببین باید چه دریایی از ایمان و یقین باشی،
که همراه امیری، چون امیرالمؤمنین باشی

ببین باید چقدر احساس باشد در دل شیرت،
که در بین زنان، تنها تو عباس‌آفرین باشی

شجاعت را، شرافت را، بلاغت را، ولایت را
خدا، یک‌جا به تو بخشید، تا اُمّ البنین باشی

همه عالم، پسر دارند، تو قرص قمر داری
مگر بی‌نور می‌شد، مادر زیباترین باشی؟

مگر بی‌نور می‌شد، در دل خورشید بنشینی؟
تمام عمر با عباس و زینب همنشین باشی

گرفتی دستِ ماهی را که از ما دست می‌گیرد
رسیدی، باغبانِ غیرةٌ للعالمین باشی

رسیدند و فقط پرسیدی از زینب: حسینم کو؟
تویی اُمّ الادب؛ آری! تو باید اینچنین باشی

پسرهای تو را کشتند، اما اِرباً اِرباً، نه!
نبودی شاهد تکرار اکبر، بر زمین باشی

هوای پر کشیدن سوی حق داری و حق داری
پس از کرببلا سخت است که اُمّ البنین باشی