شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

ای زخمی محبت عالم!

گهواره نیست کودکی‌ات را فلک؟ که هست
فرمانبر تو نیست سما تا سمک؟ که هست

وقتی به خواب می‌روی ای کوثر کثیر
لالایی خدیجه نباشد، ملک که هست

آن روزۀ سه روزه نیازی به نان نداشت
ای زخمی محبت عالم! نمک که هست

وقتی حضور گریه تو را آب می‌کند
اشک علی نشسته برای کمک که هست

نقش کبود شانه‌ات از ضربه‌های در
بر شانهٔ شبان سیه نیست حک؟ که هست

مُردیم از فراق تو، دل با چه خوش کنیم؟
قبری که نیست از تو به جا؟ یا فدک که هست...