شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

جامه‌دران

زخم‌هایی که به تشییع تنت آمده‌اند
همچو گلبوسه به دشت کفنت آمده‌اند

«ابر و باد و مه و خورشید و فلک» چرخ‌زنان
به طواف تو و عطر بدنت آمده‌اند..

کاتبان چشم به هُرم نفست دوخته‌اند،
پی یک جرعه ز جام سخنت آمده‌اند

یاکریمان نگاهم به امیدی که مگر
بشنوند آیۀ نور از دهنت آمده‌اند

چشم وا کن نفس صبح! که کنعانی‌ها
مست از عطر خوش پیرهنت آمده‌اند

بعد از این رو به که آرند فقیرانی که
به سراغ تو و خلق حَسنت آمده‌اند

خون‌جگر، جامه‎دران، نوحه‌‌کنان، آن‌هایی
که به خون‌خواهی پرپر زدنت آمده‌اند..

توبه هر لحظه قبول است، بگو برگردند
تیرهایی که به تشیع تنت آمده‌اند