شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

حرف دو پهلو

دشمنان این روزها حرف دو پهلو می‌زنند
دوستانت یک به یک دارند زانو می‌زنند

از نگاه انداختن در چهره‌ات شرمنده‌اند
علتش این است کمتر خنجر از رو می‌زنند

تو پی تقسیم نانی، عده‌ای در خوابشان
خاک بیت‌المال را دارند جارو می‌زنند
::
یک نفر باید بگوید زخمت از شمشیر نیست
بر سر تو بی‌جهت دارند دارو می‌زنند

خوب شد رفتی ندیدی شرطه‌ها دور بقیع
روبرومان دست‌هاشان را به پهلو می‌زنند!