اسلام جز به مهر تو جانی به تن نداشت
عصمت به غیر نام خدیجه سخن نداشت
جز دامن بهشتی آن مادر شریف
گیتی توان مادر کوثر شدن نداشت
غار حراست چلهنشین طعام او
جز او رسول، مَحرم سِر و علن نداشت
آن سالهای سخت اگر با نبی نبود
گویی سپاه دین، علیِ بتشکن نداشت
سرمایهدار اول شهر حجاز بود
اما زمان رحلت، حتی کفن نداشت
زخم زبان شهر به جانش خرید و باز
باکی ز جان فشانیاش آن شیرزن نداشت
چشم رسول در غم او بارها گریست
گویا به غیر لاله، گلی این چمن نداشت