شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

دل‌آرامِ حسین

با کلامُ اللهِ ناطق هم‌کلام!
ای سکینه! بر کراماتت سلام!

مشعل روشن ز مصباح الهدی
در عبادت غرق و مجذوب خدا...

برترین زن‌های عصر خویشتن
یادگار ماندگار پنج تن...

در زنان هاشمی صاحب وقار
خاندان فاطمی را افتخار

آفتابی خود که عمری در حجاب
بوده‌ای در سایه‌سار آفتاب...

ای فصاحت بی ‌نوایت، بی‌نوا
صد نوا از نای تو در نینوا...

در اسارت نقش ایفا کرده‌ای
پا به پای عمّه غوغا کرده‌ای

در حرم، در خیمه‌گه، در قتلگاه
در مسیر کوفه و شام سیاه

می‌درخشد نام تو، گفتار تو
اشک تو، ایمان تو، ایثار تو...

خورده بر جان و دلت مُهر عطش
شام غربت دیدی و ظُهر عطش

از عطش گر چه ز پا افتاده‌ای
سهم آب خود به طفلان داده‌ای

در مصائب پایداری کرده‌ای
عمّه را با صبر یاری کرده‌ای...

در وداع آخرینت با حسین
کز حرم برخاست بانگ یا حسین

اوّلین کس را که مولا یاد کرد
نام شیرین تو را فریاد کرد

ای سکینه حامی ایتام باش!
ای دل‌آرامِ حسین آرام باش!

قطره‌های اشک بر سیما مزن
شعله‌های درد بر دل‌ها مزن...

پیش‌تر آ نزد بابا پیش‌تر
گریه‌ها در پیش داری بیشتر...

رفت در میدان و دیگر برنگشت
برنگشت و از تن و از سر گذشت

رفت و پنهان از نظر شد منظرش
تا که دیدی بر فراز نی سرش...

طاقت از کف داده و دل باختی
خویش را بر خاک و خون انداختی...

در وداع سینه‌سوز خویشتن
دست بردی زیر آن خونین بدن

تا گرفتی آن تن صد چاک را
سوخت آهت خیمۀ افلاک را

زان زیارت در فضا هنگامه شد
پاره‌های دل زیارت‌نامه شد

ماه محمل باز انجم را بخوان
«شیعَتی مَهما شَرِبتُم» را بخوان...