شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

ریسمان اجانب

کمک کنید به نوباوگان جنگ‌زده
به آهوان هراسیدۀ پلنگ‌زده

ببر عروسک و اسباب‌بازی و گلِ سر
برای دختر آوارۀ تفنگ‌زده

صدای کودک افغان نمی‌رسد به کسی
بلندگوی جهان کهنه است و زنگ‌زده!

گلم! کدام حرامی ز خون و خاکستر
به روی دفتر نقاشی تو رنگ زده؟

کدام خار مغیلان گزیده پای تو را؟
به جای شهد به کامت چه کس شرنگ زده؟

به کاخ شیشه‌ای خواب‌های کودکی‌ات
کدام دست پلیدی دوباره سنگ‌ زده؟

چه شد سران سیاست؟ که سیلی دگری
جهان به صورت این کشور قشنگ زده!

دوباره غرب به عزم بنای فاجعه‌ای
به خاک شرق، زمین کنده و کلنگ زده

چه شاه باشد و اشرف، به چاه می‌افتد
به ریسمان اجانب هر‌آن‌که چنگ زده

به حال خویش رها می‌کند مریدان را
نگاه کن تو به همسایه، ای فرنگ‌زده!