ای خداوندی که از لطف تو جاه آوردهام
زآنچه بودستم گرفته بارگاه آوردهام...
گر کسی خواهد گواه از شرق عالم تا به غرب
بندگانت را خداوندا گواه آوردهام...
«لا إلَه» آورده را اثبات «إلاّ اللَه» ز من
عشق «إلاّ الله» و صدق «لا إلَه» آوردهام...
هیچگه روزی به خدمت نامدم پنجاه سال
رو به سوی درگه تو گاه گاه آوردهام
وقت بُرنایی به نعمت، های و هویی کردمی
های و هویم را کنون صد آه آه آوردهام
عذر برنایی بخواهم وقت پیری گفتمی
گر گنه چون کوه و طاعت همچو کاه آوردهام
نیست پنهان از همه خلق و تو میدانی که من
برگ توحید از برای عِزّ و جاه آوردهام
چار چیز آوردهام شاها که در گنج تو نیست:
نیستی و حاجت و عذر و گناه آوردهام
پادشاها! این مناجات از میان جان به صدق
چون گهر از بحر و چون یوسف ز چاه آوردهام...
گر ز رحمت در گذاری کردههای سابقم
من ز عفو سابقت اینک گواه آوردهام