شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

وا محمدا

یکباره میان راه پایش لرزید
مبهوت شد، از بغض صدایش لرزید
زینب به چه خیره شد که این‌گونه زمین
از نالۀ وامحمدایش لرزید؟


تا شعله برآورد زمین را سوزاند
تنها نه زمین، عرش برین را سوزاند
میلاد تو بال و پر به فطرس پس داد
داغ تو پر روح‌الامین را سوزاند