شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

وقت عروج

ايمان و امان و مذهبش بود نماز
در وقت عروج، مركبش بود نماز
هنگام كه هنگامهٔ آن كار رسيد
چون بوسه ميان دو لبش بود نماز(۱)


امشب سر مهربان نخلی خم شد
مهتاب گرفت، شهر در ماتم شد
در خانۀ دور، بیوه‌ای شیون کرد
هم‌بازی کودک یتیمی غم شد


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. قُتِلَ عَلیٌ فِی المِحرابِ وَ الصَّلاةُ بَینَ شَفَتَیهِ (جبران خلیل‌جبران)