شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

پنجرۀ باز

دور شد باز هم آن همدم و دمساز از ما
ماند در خاطره‌اش آن همه پرواز از ما

رمضان دیدۀ ما را به خدا بینا کرد
اشک‌ها ماند در این ماه پس‌انداز از ما

نیمه‌شب دل بکن از بستر و بسیار مگو
دور شد فرصت پیدایی آن راز از ما...

رمضان رفت ولی روزه و قرآن باقی‌ست
چهره کی پوشد این پنجرۀ باز از ما؟

تو اگر قدر بدانی همه شب‌ها قدر است
نگرفته‌ست خدا فرصت ابراز از ما...

تا نفس هست خدا هست  که برکت بدهد
که فقط می‌طلبد غیرت آغاز از ما

باز هر صبح و شب آفاق پر از جلوۀ اوست
هر اذان دعوت عشق است به آواز از ما

الوداع ای عطش و گریه و لبخند و سکوت
هر سحر یاد کن آه ای رمضان باز از ما