شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

گلی گم کرده‌ام می‌جویم او را

فرو می‌خورد بغض در گلو را
عقب می‌زد پَرِ هر چه پتو را
میان شهر می‌چرخید و می‌خواند:
«گلی گم کرده‌ام می‌جویم او را»