شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

یا ایهاالعزیزتر از یوسف!

یا ایهاالعزیزتر از یوسف! عکس تو را به چاه می‌اندازند
دجال‌های شعبده عکست را، این روزها سیاه می‌اندازند

اما تو در سرادق معراجی، تاجی، به فرق عالمیان، تاجی
جادوگران وسوسه و تلبیس، خرگوش در کلاه می‌اندازند

عفریت‌های شعبده و مستی، صف می‌کشند پشت سر پاریس
حواریون بولهبی دارند خود را به اشتباه می‌اندازند

اصحاب نهروان و جمل امروز، سر کرده‌اند جنگ صلیبی را
روزی به زور هلهله و تزویر اصحاب فتنه راه می‌اندازند

با فکر خام خویش بنا کردند، بوکوحرام و داعش و طالب را
با نفت مفتی ملک عبدالله آتش به قبله‌گاه می‌اندازند

مردان عشق و معجزه ما هستیم، مردان اربعین و امین الله
آنان به مکر و حیله هر از گاهی تیری بر این سپاه می‌اندازند

یا ایهاالعزیزتر از یوسف! با آخرین امید بشر برگرد
در غرب و شرق این همه دلتنگان، رویی به مهر و ماه می‌اندازند