ابرازِ دوستی، به حقیقت زیارت است
آری مرامِ اهل محبت، زیارت است
بخوان به نام شکفتن، بخوان به نام بهار
که باغ پر شود از جلوۀ تمام بهار
جهان نبود و تو بودی نشانۀ خلقت
همای اوج سعادت به شانۀ خلقت
خورشید گرم چیدن بوسه ز ماه توست
گلدستهها منادی شوق پگاه توست
بهار آمد و بر روی گل تبسم كرد
شكوه وا شدن غنچه را تجسم كرد
با زمزمی به وسعت چشم تر آمدم
تا محضر زلالترین کوثر آمدم
باید به قدّ عرش خدا قابلم کنند
شاید به خاک پای شما نازلم کنند
شب در سکوت کوچه بسی راه رفته بود
امواج مد واقعه تا ماه رفته بود