دیر سالیست هر چه میخواهم
از تو یک واژه درخورت گویم
آه ای شهر دوستداشتنی
کوچه پس کوچههای عطرآگین
هوا پر شد از عطر نام حسین
به قربان عطر پراکندهاش
کاروان رفت و اهلِ آبادی
اشک بودند و راه افتادند
من به پابوسی تو آمدهام
شهر گلدستههای رنگارنگ
خواست لختی شکسته بنویسد
به خودش گفت با چه ترکیبی
کیست امشب حلقه بر در میزند
میهمانی، آشنایی، محرمی؟
باز گویا هوای دل ابریست
باز درهای آسمان باز است