زمان از لحظۀ آغاز او چیزی نمیداند
زمین از کهکشان راز او چیزی نمیداند
ای آنکه قسم خورده به نام تو خدایت
بیدار شده شهر شب از بانگ رهایت
دمید ماه رجب رؤیتش مبارک باد
به دوستان خدا نعمتش مبارک باد
ای بر تو سلام آمده از داور هستی
بگذشته در آیین نبی از سر هستی
چشم تا وا میکنی چشم و چراغش میشوی
مثل گل میخندی و شببوی باغش میشوی