دوباره فتنه شد و مردم امتحان دادند
و باز درس بزرگی به دشمنان دادند
کنار پنجرهفولاد، گریه مغتنم است
در این حریم برای تو گریه محترم است
سلام بر تو که سلطانِ مُلکِ عشق، رضایی
سلام بر تو که مقبولِ آستان خدایی
شب بود و بارگاه تو چون خرمنی ز نور
میریخت در نگاه زمین آبشار طور
بهارا! حال زارم را بگویم؟
دل بی برگ و بارم را بگویم؟