مگر اندوه شبهای علی را چاه میفهمد؟
کجا درد دل آیینهها را آه میفهمد؟
حدیث خاتم و انگشتری بخوان با من
روایت زحل و مشتری بخوان با من
چه بنویسم؟ که شعرم باب میلم در نمیآید
دلم میخواهد اما آه... از من برنمیآید
ذره ذره همه دنیا به جنون آمده بود
روح از پیکرهٔ کعبه برون آمده بود
با نور استجابت و ایمان عجین شدی
وقتی که با ولی خدا همنشین شدی