گه احرام، روز عید قربان
سخن میگفت با خود کعبه، زینسان
تا در حریم امن ولا پا گذاشتهست
پا جای پای حضرت زهرا گذاشتهست
ای هلالی که تماشای رخت دلخواه است
هله ای ماه! خدای من و تو الله است
این سجدهها لبالب چرت و كسالتاند
این قلبهای رفته حرا بیرسالتاند
آمدی و دل ما بردی و رفتی ای ماه!
با تو خوش بود سحرهای «بِکَ یا الله»
سلام ما به تو، ای هاجر چهار ذبیح
درود ما به تو، ای مریم چهار مسیح...
روزههایم اگرچه معیوب است
رمضان است و حال من خوب است
میان بارش بارانی از ستاره رسید
اگرچه مثنوی... اما چهارپاره رسید