بد نیست که از سکوت تنپوش کنی
غوغای زمانه را فراموش کنی
سرسبزی ما از چمن عاشوراست
در نای شهیدان، سخن عاشوراست
در شهر شلوغ، خلوتی پیدا کن
در خلوت خود قیامتی برپا کن
با گام تو راه عشق، آغاز شود
شب با نفس سپیده دمساز شود
حرف تو به شعر ناب پهلو زده است
آرامش تو به آب پهلو زده است
گهگاه تنفسی به اوقات بده
رنگی به همین آینهٔ مات بده