زهرای حزین، ز گرد راه آمده بود
جبریل، غریق اشک و آه آمده بود
نمیجنبد ز جا مرداب کوفه
چه دلگیر است و سنگین، خواب کوفه
کیست این حنجرۀ زخمیِ تنها مانده؟
آن که با چاه در این برهه هم آوا مانده
اینک زمان، زمان غزلخوانی من است
بیتیست این دو خط که به پیشانی من است