دمید گرد و غبار سپاهیان سحر
گرفت قلعۀ شب را طلیعۀ لشکر
در عشق، رواست جاننثاری کردن
حق را باید، همیشه یاری کردن
از لطف نسیم، گل شود گلگونتر
زیباتر و دلرباتر و موزونتر
برخیز اگر اهل غم و دردی تو
باید که به اصل خویش برگردی تو
در راه امام حق علمداری کن
ای پیرو مرتضی علی! کاری کن
از مرکب سرکش، تو سواری مَطَلب
یعنی: ز هوایِ نفس، یاری مطلب
تا دل به سپاس میسپاری ای دوست
از نعمت و ناز، بهره داری ای دوست
جانا! به فروتنی، گر ایمان داری
یا میل به رفتار کریمان داری