ایمان که به مرزِ بینهایت برسد
هر لحظه به صاحبش عنایت برسد
تا نام تو را دلم ترنّم کردهست
با یاد تو، چون غنچه تبسّم کردهست
این قلبِ به خون تپیده را دریابید
این جانِ به لب رسیده را دریابید
باید گلِ سرزمین ادراک شدن
از خاک برآمدن به افلاک شدن
هرکس که دلش به آسمان پیوستهست
از کوچکی دغدغهها وارستهست
میجویی اگر رسم جوانمردان را
بشنو ز امام، سیرت آنان را
در وادی خیر، قصد تقصیر مکن
این مرحله را پی به تدابیر مکن
در عمر دو روزه خوبرویی بهتر
گر راحت خویش را نجویی بهتر
در ماه خدا که فصل ایمان باشد
باید دل عاشقان، گلافشان باشد