محمّدا به که مانی؟ محمّدا به چه مانی؟
«جهان و هر چه در او هست صورتاند و تو جانی»
آسمان ابریست، آیا ماه پیدا میشود؟
ماه پنهان است، آیا گاه پیدا میشود؟
سوختی پیشتر از آن که به پایان برسی
نه به پایان، که به خورشیدِ درخشان برسی
چه کُند میگذرد لحظههای دور از تو
نمیکنند مگر لحظهها عبور از تو
تا آسمانت را کمی در بر بگیرد
یک شهر باید عشق را از سر بگیرد
ای آسمان به راز و نیازت نیازمند
آه ای زمین به سوز و گدازت نیازمند
هجده بهار رفت زمین شرمسار توست
آری زمین که هستی او وامدار توست
هیچکس اینجا نمیفهمد زبان گریه را
بغض میگیرد ز چشمانم توان گریه را