قسمت این بود که با عشق تو پرواز کنم
و خدا خواست که بیدست و سر، آغاز کنم
غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
تنت از تاول جانسوز شهادت پر بود
سینهات از عطش سرخ زیارت پر بود
کنج اتاقم از تب و تاب دعا پر است
دستانم از «کذالک» از «ربنا» پر است
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است