تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
این زن کسی را ندارد تا سوگواری بیاید؟
یک گوشه اشکی بریزد یا از کناری بیاید؟
بر ساحلى غریب، تویى با برادرت
در شعلۀ نگاه تو پیدا، برادرت
حق میشود انکار و من انگار نه انگار
منصور سرِ دار و من انگار نه انگار