بحث روز است صحبت از غم تو
سرخ مانده هنوز پرچم تو
اجازه هست کنار حرم قدم بزنم
برای شعر سرودن کمی قلم بزنم
چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنیست آن بینی
دیدی که چگونه من شهید تو شدم
هنگام نماز، رو سفید تو شدم
چشم تو خراب میشود بر سر کفر
کُند است برای حنجرت خنجر کفر