در سکوتی لبالب از فریاد گوشه چشمی به آسمان دارد
یک بغل بغض و تاول و ترکش، یک بغل بغض بیکران دارد
یا ازلیَّ الظُّهور، یا ابدیَّ الخفا
نورُک فوقَ النَّظر، حُسنُک فوقَ الثنا
ما طائر قدسیم، نوا را نشناسیم
مرغ ملکوتیم، هوا را نشناسیم
آتشفشان زخم منم، داغ دیدهام
خاکسترم، بهار به آتش کشیدهام
ای تا به قیامت علم فتح تو قائم
سلطان دو عالم، علی موسی کاظم