سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
توفیق اگر دلیل راهت باشد
یا پند دهندهای گواهت باشد
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری
تشنهٔ عشقیم، آری، تشنه هم سر میدهیم
آبرویی قدر خون خود، به خنجر میدهیم
با خلق اگرچه زندگی شیرین است
ای دوست! طریق سربلندی این است
به میدان میبرم از شوق سربازی، سر خود را
تو هم آماده کن ای عشق! کمکم خنجر خود را
مگذار اسیر اشک و آهت باشیم
در حسرت یک گوشه نگاهت باشیم
در بادیه، گام تا خداوند بزن
خود را به رضای دوست، پیوند بزن
از دوست اگر دوست تمنا نکنی
این پنجره را به روی خود وانکنی