سال جدید زیر همین گنبد کبود
آغاز شد حکایتمان با یکی نبود
بیا که عزم به رفتن کنیم اگر مَردیم
بیا دوباره به شبهای کوفه برگردیم
روشنتر از تمام جهان، آسمان تو
باغ ستارههاست مگر آستان تو؟
شراره میکشدم آتش از قلم در دست
بگو چگونه توان برد سوی دفتر دست؟