دلم از شبنشینیهای زلفش دیر میآید
مسیرش پیچ در پیچ است و با تأخیر میآید
روی تو را ز چشمۀ نور آفریدهاند
لعل تو از شراب طهور آفریدهاند
دلی كه خانۀ مولا شود حرم گردد
كز احترام علی كعبه محترم گردد
ز اشک، دامن من رشک آسمان بودهست
پر از ستاره چو دامان کهکشان بودهست
ای جان جهان، عیان تو را باید دید
با دیدهٔ خونفشان تو را باید دید
ما حلقه اگر بر در مقصود زدیم
از بندگی حضرت معبود زدیم
روشن چو دل از نور محبت گردد
با مهر قرین، دور ز محنت گردد
آغاز سخن به نام حق باید کرد
هم پیروی از مرام حق باید کرد
گر بنده به حق رسید، مولا گردد
وز بندگی ار گریخت، رسوا گردد
خدا مرا ز ولای علی جدا نکند
من و خیال جدایی از او؟ خدا نکند