دیر شد دیر و شب رسید به سر
یارب! امشب نکوفت حلقه به در
جاده در پیش بود و بیوقفه
سوی تقدیر خویش میرفتیم
عالم از شور تو غرق هیجان است هنوز
نهضتت مایهٔ الهام جهان است هنوز
روشن از روی تو آفاق جهان میبينم
عالم از جاذبهات در هيجان میبينم
از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم