فتنه اینبار هم از شام به راه افتادهست
کفر در هیئت اسلام به راه افتادهست
دریای عطش، لبان پر گوهر تو
گلزخم هزار خنجر و حنجر تو
تا لوح فلق، نقش به نام تو گرفت
خورشید، فروغ از پیام تو گرفت
از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم