بیان وصف تو در واژهها نمیگنجد
چرا که خواهر صبری و دختر نوری
و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
این چندمین نامهست بابا مینویسم؟
هر چند یادت نیست امّا مینویسم
اینان که به شوق تو بهراه افتادند
دلسوختگان صحن گوهرشادند
شمیم اهل نظر را به هر کسی ندهند
صفای وقت سحر را به هر کسی ندهند