این سجدهها لبالب چرت و كسالتاند
این قلبهای رفته حرا بیرسالتاند
آن بادهای که روز نخستش نه خام بود
یک اربعین گذشت و دوباره به جام بود
تو صبحِ روشنی که به خورشید رو کنی
حاشا که شام را خبر از تارِ مو کنی
امشب ز فرط زمزمه غوغاست در تنور
حال و هوای نافله پیداست در تنور
کاروان، کاروان شورآور
کاروان، اشتیاق، سرتاسر
الغرض! فیض خاص گشت تمام
سهم ما باز، فیض عام شده است