دوباره لرزش دست تو بیشتر شده است
تمام روز تو در این اتاق سر شده است
دریای عطش، لبان پر گوهر تو
گلزخم هزار خنجر و حنجر تو
دیر شد دیر و شب رسید به سر
یارب! امشب نکوفت حلقه به در
تا لوح فلق، نقش به نام تو گرفت
خورشید، فروغ از پیام تو گرفت
عالم از شور تو غرق هیجان است هنوز
نهضتت مایهٔ الهام جهان است هنوز
روشن از روی تو آفاق جهان میبينم
عالم از جاذبهات در هيجان میبينم