صبحت به تن عاطفه جان خواهد داد
زیبایی عشق را نشان خواهد داد
وقتی کسی حال دلش از جنس باران است
هرجای دنیا هم که باشد فکر گلدان است
طنین «آیۀ تطهیر» در صدایش بود
مدینه تشنۀ تکرار ربّنایش بود
تنت از تاول جانسوز شهادت پر بود
سینهات از عطش سرخ زیارت پر بود
پایان مسیرِ او پر از آغاز است
با بال و پرِ شکسته در پرواز است
آنقدر بخشیدی که دستانت
بخشندگی را هم هوایی کرد