وقتی کسی حال دلش از جنس باران است
هرجای دنیا هم که باشد فکر گلدان است
تنت از تاول جانسوز شهادت پر بود
سینهات از عطش سرخ زیارت پر بود
پایان مسیرِ او پر از آغاز است
با بال و پرِ شکسته در پرواز است
يك بار ديگر بازى دار و سر ما
تابيده خون بر آفتاب از پيكر ما
آنقدر بخشیدی که دستانت
بخشندگی را هم هوایی کرد