بیان وصف تو در واژهها نمیگنجد
چرا که خواهر صبری و دختر نوری
پدر! آخر چرا دنیا به ما آسان نمیگیرد؟
غروب غربت ما از چه رو پایان نمیگیرد؟
اینان که به شوق تو بهراه افتادند
دلسوختگان صحن گوهرشادند
خدا قسمت کند با عشق عمری همسفر بودن
شریک روزهای سخت و شبهای خطر بودن