کو یک نفر که یاد دلِ خستگان کند؟
یا لا اقل حکایت ما را بیان کند...
خواهان تو هر قدر هنر داشته باشد
اول قدم آن است جگر داشته باشد...
چشم تو خراب میشود بر سر کفر
کُند است برای حنجرت خنجر کفر
حق میشود انکار و من انگار نه انگار
منصور سرِ دار و من انگار نه انگار
خدا قسمت کند با عشق عمری همسفر بودن
شریک روزهای سخت و شبهای خطر بودن