كوی امید و كعبۀ احرار، كربلاست
معراج عشق و مطلع انوار، كربلاست
قصد کجا کرده یل بوتراب؟
خُود و سپر بسته چرا آفتاب؟
ای سفیر صبح! نور از لامکان آوردهای
بر حصار شب دمی آتشفشان آوردهای
آهای باد سحر! باغ سیب شعلهور است
برس به داد دل مادری که پشت در است
پیغمبر درد بود و همدرد نداشت
از کوفه بهجز خاطرهای سرد نداشت
بگذار و بگذر این همه گفت و شنود را
کی میکنیم ریشهٔ آل سعود را؟
خدا قسمت کند با عشق عمری همسفر بودن
شریک روزهای سخت و شبهای خطر بودن