خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
آنکه با مرگِ خود احیای فضیلت میخواست
زندگی را همه در سایۀ عزّت میخواست
یگانهای و نداری شبیه و مانندی
که بیبدیلترین جلوۀ خداوندی
همّت ای جان که دل از بند هوا بگشاییم
بال و پر سوی سعادت چو هما بگشاییم
در روزگاران غریبی، آشنا بودى
تنها تو با قرآن ناطق همصدا بودی