گل کرده در ردیف غزلهای ما حسین
شوری غریب داده به این بیتها حسین
ای لوای تو برافراشته بر قلّۀ نور
کرده نور رُخَت از پردۀ ابهام، عبور
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست
اینک زمان، زمان غزلخوانی من است
بیتیست این دو خط که به پیشانی من است
در روزگاران غریبی، آشنا بودى
تنها تو با قرآن ناطق همصدا بودی