به زیر تیغ نداریم مدعا جز تو
شهید عشق تو را نیست خونبها جز تو
ز رویت نه تنها جهان آفریدند
به دنبال تو کهکشان آفریدند...
آیینه، اشکِ کودکان؛ قرآن، علیاصغر
ای مشک! در سینه نمیگنجد دلم دیگر
شرط محبت است بهجز غم نداشتن
آرام جان و خاطر خرم نداشتن
کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را
کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را
یگانهای و نداری شبیه و مانندی
که بیبدیلترین جلوۀ خداوندی