بیان وصف تو در واژهها نمیگنجد
چرا که خواهر صبری و دختر نوری
ما خانه ز غیر دوست پیراستهایم
از یُمن غدیر محفل آراستهایم
اینان که به شوق تو بهراه افتادند
دلسوختگان صحن گوهرشادند
فکری به حال ماهی در التهاب کن
بابا برای تشنگی من شتاب کن
این بار، بار حج خود را مختصر برداشت
آن قدر که گویا فقط بال سفر برداشت
«با هر قدم سمت حرم لبیک یا زینب
در عشق سر میآورم لبیک یا زینب...»